دهههشتادی، نسلی تشنه زیبایی
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۱۱۰۹۱
این نسل اما تشنه زیبایی است. زیبایی، شاهکلید ورود به قلعه این نسل است...
به گزارش ایران اکونومیست، در سرمقاله روزنامه رسالت نوشته جواد شاملو آمده است: «یکی از تحلیلهای جامعهشناختیای که در باب اعتراضات اخیر زیاد به گوش میخورد، حضور فعال و جدی و غیر قابل انکار جوانان و نوجوانان دهه هشتادی در خیابانها بود؛ حضوری که عدهای آن را صرفا حماسی، رشکبرانگیز و شجاعانه تحلیل میکردند و آن را صرفا حاصل از حقطلبی این نوجوانان برمیشمردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر بیرون از حالت جنگی نگاه کنیم، این نسل یک معمای جامعهشناختی است که باید روی آن فکر کرد. این نسل را نسل Z هم میخوانند. با کمی بازی با کلمات میتوانیم آن را نسل ضد بخوانیم! نسلی که پارهای اوقات جلوهای عیانگر، قاعدهگریز و رهاییطلب از آن میبینیم. این نسل را پیشتر هم میتوانستیم ببینیم. در روزمرههای توییتری، وقتی که داشتند با ادبیاتی شدیداللحن و با زبانی بیقید و شوکآور از والدین و ایفای نقش آنان انتقاد میکردند. وقتی که نزدیک نوروز، از نزدیکشدن روزهای دیدوبازدید با فامیل گلایه میکردند و تحمل فامیل را روی اعصابترین کار دنیا میخواندند. وقتی تمایلات جنسی خود را با لذت و افتخار افشا میکردند. نسلی که خود را سوخته میداند؛ در حالی که وقتی از دور نگاه میکنی، آن را غرق در امکانات مییابی. نسلی که با اینترنت بزرگ شده. حوالی سال هشتاد شمسی یا دو هزار میلادی به بعد به دنیا آمده. عشق ویدئوگیم و بازی کامپیوتری است و خیلی زود پای شبکههای اجتماعی به زندگیاش باز شده. رفتار بخش بزرگی از این نسل گاهی شدیدا سنتگریز و جامعهستیز است؛ ساز مخالف این نسل با جامعه تا آن حد تیز کوک شده که بسیاری از دغدغهمندان را به توجه به نوجوان واداشت و وضع اصطلاحاتی چون دهه هشتادی از همین توجه برمیآید. برای این نسل و در نظر او عناصری چون حیا، ادب، صله ارحام و از این دست همه ابزارهایی برای سرکوب خواستههای او و درکنشدنش هستند.
در این نسل خشونتی تهنشین شده و رسوبکرده که بخش عمدهای از آن نتیجه رکیکبودن و خشونت سینما و تلویزیون دو دهه اخیر جهان و مشخصا آمریکاست. همچنین بازیهای کامپیوتری عمدتا جنگی از بسیاری از آنها چریکهایی بالقوه درآورده. اگر این سخن به نظرتان مضحک میرسد، میتوانید خبر دستگیری بزهکاری حرفهای در آمریکا را که اذعان کرده بود جنگ شهری را از بازی ندای وظیفه آموخته در اینترنت جستجو کنید. این نسل بعضا هیجانطلب و بیاعصاب، اساسا قدرتستیز و تقدسستیز است. مادر را مقدس نمیداند و هر نوع احترام به پدر را پدرسالاری میشمارد. تکلیفش با حاکمیت که دیگر مشخص است.
بخشی از پدیدآمدن چنین نسلی غیر قابل اجتناب و زاییده دوران است و بخشی از آن هم حاصل کمکاری و غفلت ما. شکاف این نسل با نسل پیش، پهنایی هولناک دارد. این همان نسلی است که توجه دیده، اما تکریم نشده. همواره همه چیز برای او آماده بوده اما با حسن خلق و رفتار کریمانه با او برخورد نشده. همواره برخوردار بوده اما هیچگاه جدی گرفته نشده. در مدارس بهتری درس خوانده اما زیر کوهی از توقعات بوده. در مدرسه، زندگی و اخلاق را نیاموخته و در دانشگاه برای امیال خود و تفکرات حسی و احساسی خود، تئوری و نظریه یافته! این نسل اما تشنه زیبایی است. زیبایی، شاهکلید ورود به قلعه این نسل است. حضرت امام رضا علیهالسلام، سخنی دارند که برای همه زمانها و همه نسلها کارآمد و صادق است: «إِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا». یکی از معجزات و علائم حقانیت مکتب اسلام و اهل بیت، زیبایی کلام آنهاست. با چشاندن طعم این زیبایی به کام مردم و خصوصا جوانان، میتوانیم ذائقه الهی خود و جامعهمان را بیدار کنیم و قلوب کویری مردمان این دوران را آب بپاشیم و احیا کنیم. درک اغلب جامعه ما از احادیث معصومین، در حد احادیث فراوان شنیدهشده و تکراری است؛ حال آنکه زیبایی کلام پیشوایان دین، هر ادیبی را خاضع و هر زیبادوستی را شیفته میگرداند. ما از پیامبر و اهلبیت، جز به زیبایی کلام و فرهنگ آنان دسترسی نداریم. فرد متخلق به اخلاق اهل بیت، حاجقاسم میشود و همه ایران را لشگر خود میگرداند و نشر کلام ائمه، این نسل هنردوست را که زبان زیبایی را بهخوبی میشناسند، جذب خواهد کرد. در آن صورت، اعتراض این نسل دستمایه شیاطینی که آرزویشان نابودی این نسل است، نخواهد شد.»
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: جامعه
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: جامعه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۱۱۰۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکیم یا بردپیت؟
جناب حکیم از همان کودکی به دلیل داشتن اعضای بیقرار، دائما ازاین شاخه به شاخه میپرید و مثل دوست و برادر عزیزمان تارزان، یکجا بند نبود. برای همین هم عضوی در صورتش نبود که نشکانده باشد. شاید فکر کنید اغراق میکنم؛ بله درست فکر میکنید! به هرحال ما از همین اغراقها پول درمیآوریم. القصه! حکیم که از کودکی زیبا به نوجوانی در هم شکسته تبدیل شده بود، تلاش میکرد خودش را با روشهای سنتی زیبا کند. حتی دست به هنجارشکنیهایی هم در زمانه خودش زد؛ مثلا ایشان همان حنای مورد استفاده مادرش رابه سرودستهایش تاآرنج میزد.روی دماغش باذغال،خال بزرگ مشکی میگذاشت وطبق بررسیهای تیم تحقیقاتی نوجوانه، هنوز چرایی این اقدامات روشن نشده است و ما این را هم به مجموعه حماقتهای جناب حکیم افزودیم.حکیم در جستوجوی زیبایی۲
بعد از اینکه حکیم متوجه شد با انسانهای دیگر متفاوت است، این تفاوت در استفاده از قابلیت سفر در زمان بود و نه خدای ناکرده تفاوت در عقل و هوش.(بین خودمان بماند که ایشان از نظر عقلی هم متفاوت بود. بله! کم داشت.) چنین عرض میکردم که حکیم بعد از کشف قابلیت سفر در زمان، سری هم به تهران۱۴۰۳زد. اینبار برای چه؟ برای زیباتر شدن.احساس میکرد به دلیل این زشتیها زندگی مشترکش در حال فروپاشی است. به هرحال زن حکیم بودن تبعات خودش راداشت. شما فکرش را بکن چقدر سخت است که هر که از راه میرسد، میپرسد: واقعا؟ زن اون حکیم شدی؟ و بعد چهرهاش را جوری درهم بکشد که انگار با نسخه زشت سمندون مزدوج شده است. هرچند به نظر من، ایراد حکیم نه در ظاهرش که در باطنش بود. شاید بگویید نظر من مهم نیست ( بله! نظر من اصلا مهم نیست.)راویان میگویند حکیم تا پایش را گذاشت به آینده،سری به مراکز زیبایی شهلاجون و دوستان زد و با همه تلاشهایش نتوانست آنهاراقانع کندکه چند کار زیبایی_آرایشی فشرده انجام دهند.پس سراغ دکتر زیبایی رفت ودر اولین اقدام وقت جراحی دماغ گرفت تا آن را تبدیل به بینی کند.همچنین او تاکید کرد که ازدماغش، فقط سوراخ هایش را میخواهد. همچنین چون بعد از عمل دماغ ۴۰ سیسی ژل میچسبد، به لب وگونه وهرجا که نیاز به برآمدگی داشت، ژل تزریق کرد و آنقدر تزریق کرد که نزدیک بود معتاد ژل بشود و پوستش بترکد.وقتی که دیگر پوستش ظرفیت تزریق ژل نداشت ومطمئن شدذخیره ژلی دکتر را تمام کرده است و کاملا زیبا شده(که نشده بود!)به گذشته و زن وزندگیاش برگشت اما متاسفانه همسرش در اولین برخورد، گمان کرد جن بوداده دیده است. اوبعد ازکشیدن چند جیغ بلند وفوت کردن دوسه تا صلوات و بسما... سکته کرد.
حکیم پرو
حکیم بعد از سکته همسرش از شدت غم وغصه محل را ترک کرد و باز به آینده سفر کرد. اینبار قصدش زیبا شدن نبود چون خیال میکرد زیباتر از برد پیت شده است(اینکه برد پیت را از کجا میشناخت به خودمان مربوط است) به آینده آمد تا پول در بیاورد. به هرحال امکان نداشت جایی بوی کار انساندوستانه بیاید وشامه اقتصادی حکیم کار نکند. ایشان احساس کرد بُرد در دکتر زیبایی شدن است، پس یک دفتر و دستکی برای خودش راه انداخت و با استخدام یک دکتر قلابیتر از خودش، کار را شروع کرد. ایشان توانست با خراب کردن یک میلیون و۲۰۰ بینی در ایران،رکورددار مزخرفترین و قالتاقترین دکتر زیبایی را به دست آورد.یک موضوعی که جا نشد در متن قبلی بگوییم، این که جناب حکیم بعد از عمل دماغ و تزریق ژل، یک تتوی حکیم به انگلیسی و فارسی هم روی بدنش انداخت. فارسیاش را کف دست راستش حک کرد و انگلیسیاش را کف دست چپ. ایشان اعتقاد داشت با زدن دو کف دستش به یکدیگر تبدیل به نسخه حکیم پرو میشود. متاسفانه به دلیل بالا رفتن قیمت دلار و عدم توانایی ما در خرید نسخه پرو، ما دسترسی به حکیم پرو نداریم.